انگلیسی مثل آب خوردن

جملات و عبارتهای کاربردی و اساسی با لغت For در انگلیسی به فارسی

Good for you.
خوش بحال تو

Fry an egg for me.
یک تخم‌مرغ برای من سرخ کن/بپز

It's time for bed.
زمان رختخواب است

Julie cooks for Mori.
جولی برای موری آشپزی می‌کند

Jack asked for a beer.
جک درخواست یک آبجو کرد

Tara works for a bank.
تارا برای یک بانک کار می‌کند

It'll rain for sure.
قطعا" باران خواهد بارید

Julie called for help.
جولی درخواست کمک کرد

Thank you for today.
برای امروز ممنونم

This isn't for sale.
این برای حراج نیست

It's time for dinner.
زمان شام است

Thank you for coming.
ممنون برای آمدن شما

Be quiet for a moment.
برای یک لحظه ساکت باش

I don't care for eggs.
من از تخم‌مرغ خوشم نمی‌آید

I don't care for wine.
من از شراب خوشم نمی‌آید

I made a doll for Julie.
من یک عروسک برای جولی درست کردم

Tara asked for my help.
تارا از من برای کمک درخواست کرد

Nellie screamed for help.
نلی برای کمک فریاد زد

This room is for rent.
این اتاق برای اجاره است

This room is for VIPs.
این اتاق برای وی آی پی هاست

Don't ask me for money.
از من برای پول درخواست نکن

Don't be late for work.
برای کار دیر نکن

I asked Julie for a date.
من از جولی برای قرار درخواست کردم

I studied for one hour.
من به مدت یک ساعت مطالعه کردم

I'm looking for my key.
من دارم دنبال کلیدم می‌گردم

It's time for us to go.
از زمانش است که ما برویم

Tata applied for a visa.
تاتا برای یک ویزا اپلای کرد

Jack held a seat for me.
جک یک صندلی برای من نگه داشت

I don't care for coffee.
من از قهوه خوشم نمی‌آید

I'm looking for a house.
من دارم دنبال یک خانه می‌گردم

That's enough for today.
برای امروز کافی است

Mori applied for the job.
موری برای کار درخواست داد/اپلای کرد

Mori was late for dinner.
موری برای شام دیر کرد

Grandpa bought it for me!
پدربزرگ آن را برای من خرید

He looks old for his age.
او نسبت به سنش پیر به نظر می‌آید

I waited for ten minutes.
من به مدت ده دقیقه منتظر شدم

I'm sorry for being late.
برای تاخیر داشتن متاسفم

It's for my personal use.
آن برای استفاده‌ی شخصیم است

We felt sympathy for Julie.
ما برای جولی احساس همدردی کردیم

What will you use it for?
تو برای چه از آن استفاده خواهی کرد؟

You can ask Mori for help.
تو می‌توانی از موری درخواست کمک کنی

Can you mail these for me?
آیا می‌توانی اینها را برای من پست کنی؟

Gasoline is used for fuel.
بنزین به عنوان سوخت استفاده می‌شود

Peter was intime for school.
پیتر به موقع به مدرسه رسید

I have a surprise for you.
من یک سرپرایز برای تو دارم

I have to look for my pen.
من باید دنبال خودکارم بگردم

I'm going out for a while.
من برای مدتی دارم به بیرون می‌روم

Thank you for inviting me.
سپاس برای اینکه مرا دعوت کردید

Thank you for your letter.
سپاس برای نامه ات

Are you ready for the trip?
آیا برای سفر آماده ایی؟

Do you charge for delivery?
آیا برای دلیوری هزینه می‌گیرید؟

Jack did well for a beginner.
جک به عنوان یک تازه‌کار خوب انجام داد

Mom let me stay for a night.
مامان به من اجازه داد به مدت یک شب بمانم

I am just going for a walk.
من فقط دارم برای قدم زدن می‌روم